مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند. نه ابرو درهم میکشد، نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایه بان دیگران است. (شاملو)

آرمیدن در خواب اقاقی اها

جمعه, ۴ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ

شاملو تحصیلات آکادمیک نداشت. در آخرین کارنامه‌اش دو تجدیدی از دیکته و شیمی در کلاس هشتم دارد. او بعد از آزادی از زندان مدرسه نمی‌رود، با وجود این در رضاییه سر کلاس می‌نشیند ولی دوام نمی‌آورد، به تهران می‌آید و تلاش برای انتشار مجله. هم سرسخت و معترض بود، هم مهربان و انسان.آنچه در ادامه می‌آید گزیده‌ای است از یکی از مصاحبه‌های نگارنده با «آیدا سرکیسیان» درباره آخرین روزهای زندگی شاعر، شعر و عشق:


*ترس از مرگ هم نداشت؟
منتظرش بود. دائما می‌گفت عزراییل انگار نشانی خانه ما را گم کرده. گفتم تو هنوز ۷۴ ساله هم نشدی. جای کسی را هم تنگ نکردی. گفت آیدا من بروم که شما‌ها راحت شوید. این حرفش ویرانم کرد.
*و دوم مردادماه؟
در همین خانه بودیم. گاو گم غروب بود که شاملو در آغوش من... (سکوت...)

متن کامل:اینجا

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۰۵/۰۴
  • ۲۰۹ نمایش
  • mahmood farzin

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی