مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند. نه ابرو درهم میکشد، نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایه بان دیگران است. (شاملو)

۱۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

سروده اخوان ثالث برای مصدق

در آن وقت ها ـ در سال 35 ـ نمی شد اسم مصدّق را ببری ؛ این بود که بالای شعر نوشتم : برای پیر محمّد احمدآبادی .

من خودم در زندان بودم که آن مرد بزرگ و بزرگوار تاریخ معاصر ما را گرفته بودند و تقریباً محکوم کرده بودند .وقتی ما را در زندان زرهی برای هواخوری می بردند ، او[ دکتر مصدّق] را می دیدیم که در یک حصار سیمی خاص و جداگانه ای به تنهایی راه می رفت و قدم می زد؛ مثل شیری درون قفس . بعدها این شعر را برایش گفتم . »


دیــدی دلا ، کــه یــار نـیـــامــد

گـــرد آمــد و ســوار نــیــامــد

بگداخت شمع و سوخت سراپـای
و آن صـبــح زرنـگـــار نـیــامــد

آراســتـیــم خـانــه و خـــوان را
و آن ضـیـف نـامــدار نـیــامــد

دل را و شــــوق را و تـــــوان را
غم خورد و غمگـســار نـیــامــد

آن کاخ هـا ز پـایـه فـرو ریــخت
وان کــرده هـا بـکـار نــیــامــد

سوزد دلــم بـه رنـج و شـکـیـبت
ای بـاغـبــان بــهــار نــیــامــد

بشکفت بس شـکـوفه و پـژمـرد
امـّا گـلــی بــه بــار نـیـــامــد

خوشـید چشـم چشـمـه و دیـگـر
آبــی بــه جــویــبــار نـیــامــد

ای شـیـر پـیـر بسـتـه بـه زنجیـر
کز بـنـدت ایــچ عــار نـیــامــد

سـودت حـصـار و پـیـک نـجـاتی
سـوی تـو و آن حـصار نـیـامــد

زی تـشـنــه کشـتـگـاه نجیـبـت
جــز ابـــر  زهــر بــار نــیــامــد

یـکــّی از آن قـوافـل پـــر بــا-
- ران گـهـــر نـثــــار نـیـــامــد

ای نـــــادر نــــــوادر ایــــــّام
کت فــرّ و بـخـت یـار نـیــامــد

دیری گذشت و چـون تـو دلـیـری
در صـــفّ  کــــارزار  نـیـــامــد

افسـوس کـان سفـایــن حـــرّی
زی ســـاحـــل قــرار نــیــامــد

وان رنـج بـی حسـاب تــو، درداک
چـون هـیـچ در شمـار نــیــامــد

وز سـفـلـه یـاوران تـو در جـنــگ
کــاری بــجــز فـــرار نــیــامــد

من دانم و دلت، کـه غمان چـند
آمــد ، ور آشــکـــار نـیــامــد

چندانکـه غـم بـه جان تـو بـارید
بـاران بــه کــوهـسار نـیــامــد

  • mahmood farzin


ما شکست خوردیم
در آسانسوری که پایین می‌رفت...

خوابِ رقصیدن بر بامِ آسمان‌خراش می‌دیدیم
و رؤیاهای ما با پوکه‌ی سیگارهایمان
زیرِ میزهای تحریرلگدمال می‌شدند.

آن‌قدر به جلدِ مفتش خزیدیم که چرک‌نویسِ سروده‌هامان
از نسخه‌ی نهایی‌شان شاعرانه‌تر شدند
و ندانستیم که زخم با پنهان کردنِ چرک درمان نمی‌شود.

با مرگ معاشقه کردیم و از شکوهِ نادیده‌اش سخن گفتیم
غافل از آن که زنده‌گی چون گردبادی ما را در خود گرفته بود.
پس مرگ مطلعِ تمامِ ترانه‌هامان شد
و مُرده‌گان قبای اسطوره پوشیدند در مرثیه‌های ما...

حالا عده‌یی فریادهای محرمانه‌مان را
از حافظه‌ی رایانه‌هایی بیرون می‌کشند که گمان می‌کردیم
به فرمانِ انگشتانِ ما آلزایمر را پذیرفته‌اند
و جعبه‌یی که از پله‌کانِ خانه‌های ما پایین می‌رود
لب‌ریزِ بطری‌های فراموشی‌ست.

ما نتوانستیم گرهِ کراوات‌هامان را در عکس‌های قدیمی شُل کنیم
و به هم‌سرانمان بگوییم
روسری‌هاشان را در آلبوم‌های رنگ و رو رفته مرتب کنند.

ما شکست خوردیم
آن‌قدر ـ در هراسِ پُشتِ پایی ـ آهسته رفتیم
که سنگ‌پُشت‌ها به ریشِ نداشته‌مان می‌خندند.

درایتمان صرفِ استعاره‌ی دولت و ظلمت شد
روزهامان به فریبِ قیچی‌ها گذشت
و آرزوهامان را ـ به خطی لرزان ـ
بر دیوارِ مستراح‌های کنارِ جاده‌یی نوشتیم
که به درّه ختم می‌شد...

فضانوردان در ماه آواز می‌خواندند
و ما به جست و جوی تارِ مویی
کتاب‌های جلدسفیدمان را ورق می‌زدیم.
عمرمان در تنفسِ مصنوعی دادن به یک مومیایی گذشت
و تنها هنگامی که کنارِ زنی خفته بودیم
جسارتِ مچاله کردنِ اسکناس‌ها با ما بود.
دریا را در جیبِ جلیقه داشتیم و به باریکه‌آبی سر خم کردیم
و اجازه دادیم رنگین‌کمان را
در تلویزیون‌های سیاه و سفید به نمایش بگذارند
و آن‌قدر ارشادمان کنند
تا در رؤیاهامان نیز دامنِ مامِ وطن را بالا نزنیم!

ما شکست خوردیم
و پذیرفتیم به غار برگردیم
با عشقِ کشیدنِ تصویرِ گربه‌یی بر دیوارهایش به خونِ خود
گربه‌یی که گمان می‌کردیم هزار، هزاره‌ی دیگر
باستان‌شناسی در رنگِ آن
نعره‌های صامتِ ما را خواهد شنید. //

یغما گلرویی *از مجموعه شعر «گریه‌های گربه‌ی خاکستری» / زخمه 2011

  • mahmood farzin

باخته اند

۲۶
مرداد

ایران و مصر از جمله کشورهای معدود تمدن‌ساز و ریشه دارند. همزمان با جدل‌ها و "نه" و "آری"‌ها در مجلس ایران، با همه ملال و خوشحالی‌ها و مسخرگی هایش، خیابان‌های قاهره، چهل روز بعد از کودتای نظامیان، به حمام خون تبدیل شده ... با همه نقصانی که این دمکراسی نیم‌بند ایرانی خودمان دارد(البته اگر بشود دموکراسی بدانیمش)، امروز اما وارثان تمدن ایرانی از رقبای مصری خود، گردن فرازترند؛ به این حکم که مردم ایران (و نه حاکمانش)دوای درد را در آتش و گلوله و قهر نمی‌جویند! این فهم، سوغاتی برای آیندگان است که حاملان یکی از بزرگترین تمدن‌های بشری، در مصر، آن را تا اطلاع ثانوی، متاسفانه، باخته‌اند.

  • mahmood farzin

طرح از:مانا نیستانی

  • mahmood farzin

شاعر تنبک

۲۳
مرداد


ناصر فرهنگ‌فر: ۴ آبان ۱۳۲۶ شهر ری ؛ ۲۳ مرداد ۱۳۷۶

استاد نوازنده تنبک و مدرس موسیقی

دانلود آستان جانان(اجرا سال 1362):محمد رضاشجریان؛ناصرفرهنگ فر ؛پرویز مشکاتیان:اینجا

شاعر تنبک:پرویزمشکاتیان ؛ناصرفرهنگ فر:اینجا

  • mahmood farzin

همان روزی که روزنامه ایران با تغییراتی اندک در آرایش صفحه یک، نخستین بار عکس بزرگ حسن روحانی را منتشر کرد تا تغییرات مدیریتی در این روزنامه، شکل اجرایی به خود بگیرد، خبرگزاری فارس هم از "بازگشت" شمس‌الواعظین با روزنامه اقبال خبر داد.علاوه بر خبرگزاری تدبیرکه کار آزمایشی خود را آغاز کرده و از وبسایت‌های حامی دولت جدید است روزنامه توسعه هم در تدارک انتشار مجدد است تا این امیدواری به وجود بیاید که دولت جدید، فضای مسدود رسانه‌ای را اندکی خواهد گشود.

ماشاالله شمس‌الواعظین، سردبیر روزنامه های توقیف شده جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان سال‌هاست که فعالیت مستمر مطبوعاتی نداشته و اخبار تایید نشده حاکی از منع نهادهای امنیتی برای حضور او در تحریریه‌ها بوده است. اما او در پاسخ به خبرنگار فارس که از ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی شمس و محمد عطریانفر ‌پرسیده، تاکید کرده: "هیچکدام از ما منع قانونی نداریم و باید در چارچوب قانون و آزادی، فرصت‌هایی که جزو حقوق ملت می‌شود را فراهم کنیم."آن گونه که این روزنامه‌نگار پرسابقه گفته است، روزنامه اقبال با سردبیری او، عطریانفر در نقش رئیس شورای راهبردی، احمد ستاری به عنوان مدیرعامل منتشر می‌شود و مرتضی فلاح صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول این روزنامه خواهد بود.

ماشاالله شمس‌الواعظین  گفته است: "روزنامه‌نگاری حزبی خط قرمز ماست. روزنامه‌نگاری غیر حزبی حرفه‌ای است چرا که نیروهای اجتماعی، سیاسی و نخبگان را با یک مسافت مشخص دید نگاه می‌‌کند و تفاوتی برای گروه‌های اجتماعی قائل نیست. "او با بیان اینکه «این نوع روزنامه‌نگاری، مخاطبان مطبوعات را که سال‌های اخیر با مطبوعات دچار بحران و مشکل شده بودند، آشتی می‌دهد»، اضافه کرده است: "رویگردانی مردم از رسانه‌های داخلی و اقبالشان به روزنامه‌های خارجی باید معکوس شده و به رسانه‌های بومی توجه شود."

شمس از تیراژ دو هزار نسخه در روز برای روزنامه‌ها ابراز نگرانی کرده و گفته است: "ما فرزند[ان] کشور، مدعی حل‌و‌فصل این ماجرا و دارای سابقه مشخصی در مطبوعات هستیم که از این رو وظیفه سنگینی بر دوش ماست."

روزنامه اقبال، در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ پس از چاپ نامه مهدی کروبی به رهبری مبنی بر تخلف در انتخابات ریاست‌جمهوری، با دستور سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران توقیف شد.

  • mahmood farzin

اما نگفت...

۱۷
مرداد

"من قول داده بودم برای خانم ها فرصت های عادلانه ایجاد کنیم. به این قول وفادار هستم." این جمله حسن روحانی، رییس جمهوری جدید ایران است.او ضمن بیان این جمله در نخستین کنفرانس خبری اش پس از آغاز دوره ریاست جمهوری به خبرنگاران گفت: در هیأت دولت هم از حضور خانم ها استفاده خواهیم کرد. اما حتی اگر یک وزیر خانم شد، خانم ها نباید قانع شوند. تمام عقب ماندگی ها باید جبران شود، در سطوح مختلف مدیریتی. در اولین جلسات کابینه به همکاران خود تأکید خواهم کرد که در همه سطوح مدیریت از خانم ها استفاده کنند تا بتوانند پیشرفت کنند.پاسخ او به نقدهایی است که نسبت به کابینه مردانه او شده است.  پیشرفت زنان به واسطه حضور در سطوح مدیریت در کابینه دولت؟! نخستین پرسش این است که آیا هیات دولت جای پیشرفت است یا خدمت؟ آیا مردانی که تا چند روز دیگر در مجلس شورای اسلامی برای وزارت رای اعتماد می گیرند، آمده اند که پیشرفت کنند؟ یا شایستگانی هستند که می خواهند با بهره گیری از توان و تجربه شان کشتی ِ به گل نشسته ایران را به آبهای آزاد جهان برگردانند؟

سخنان پر از ایهام و در عین حال شورانگیز روحانی در آستانه انتخابات در خصوص حقوق زنان توجه بخش بزرگی از جامعه را به خود جلب کرد.  روحانی گفت: "کاری می کنم دختران احساس امنیت کنند. نخواهم گذاشت ماموری بی نام و نشان از کسی سوال کند. دختران جامعه خود حافظ حجاب و عفاف خود هستند".اما نگفت با ماموران با نام و نشان که هر روز و شب در خیابانها و حتی گاه خانه ها و میهمانی های خصوصی از دختران و زنان سوال که هیچ، حتی توهین و برخوردهای خشن می کنند و در خصوصی ترین مسائل زنان دخل و تصرف می کنند چه خواهد کرد و همچنین برای حفظ امنیت دختران و زنانی که به حجاب و عفاف تعریف شده از سوی حاکمیت معتقد نیستند چه خواهد کرد.  او گفت "تبعیض برای زنان ما قابل قبول نیست. جنسیت نمی تواند معیار درستی برای تصدی مسئولیت ها در جامعه باشد. در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها باید زنان همانند مردان نقش ایفا کنند".  اما نگفت بر چه اساسی حتی یک زن در میان وزرای پیشنهادی اش نیستند و توضیح نداد با این تیم چنین مردانه چگونه می خواهد زنان را در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها شرکت بدهد.  آقای روحانی بر غیرقابل قبول بودن تبعیض علیه زنان تاکید کرد و بدرستی تصریح کرد که طرح تفکیک جنسیتی یک طرح غیرکارشناسی است که با جامعه ایران مطابقت ندارد، اما راهکار رفع این تبعیض ها را برنشمرد و نگفت چگونه می خواهد در مقابل عزم کلی نظام برای خانه نشین کردن زنان بایستد.  حضور نمادین زنان و چیدمان ویترینی ِ کابینه قطعا به نفع زنان نیست، اما این بدان معنا نیست که ما در حوزه مدیریت کلان، زنانی شایسته نداریم.بلکه نکته این جاست که در شرایط کنونی بسیاری شایستگان، اعم از زن و مرد، امکان حضورشان در دولت وجود ندارد.به تعبیری رای مردم در این انتخابات زمینه ای برای بازگرداندن بیماری از کما فراهم کرده و شاید نمی توان انتظارداشت این بیمار بی جان اکنون بتواند سرخوشانه بدود.روحانی در چینش کابینه، در خوشبینانه ترین حالت، دارد دست به عصا حرکت می کند؛ و در بدبینانه ترین حالت، مجری سیاستهای ویران کننده ای خواهد بود که ساده انگارانه می توان وانمود کرد خواست شخص رییس دولت پیشین بوده است.

منبع

  • mahmood farzin

لامروّت دو سال هم صبر نمی کند شاید مشکل تورم ۲۹۰ میلیون درصدی زیمبابوه حل شود، بعد دوباره برگردد. واقعا استقلال هم چیز خوبی است. ما ایرانی ها خوب می فهمیم استقلال چقدر مهم است. از همان سال ۱۳۵۷ خودمان که می شود سال ۱۹۷۹ ارمنی، یک سال بعدش یعنی در سال ۱۹۸۰ زیمبابوه تحت مبارزات داهیانه رابرت موگابه تبدیل به یک کشور مستقل شد و مردم در یک انتخابات پرشور رابرت موگابه ۵۹ ساله را انتخاب کردند. او هم کشور را به سوی استقلال برد و به همین دلیل از همان سال تا حالا هفت بار هی انتخابات پرشور برگزار شده و هی رابرت موگابه رئیس جمهور شده و دائما صفر تولید کرده. او موفق شده حقوق کارمندان دولت را از ۵۰۰ دلار در ماه به ۵۰۰ هزار میلیارد دلار برساند و هی رئیس جمهور شود. بالاخره پنج سال قبل موگابه مجبور شد که قدرت را با بقیه شریک شود. البته منظور از بقیه افراد مخالفش نیست، او کمی قدرت به نخست وزیر خودش مورگان چانگیرای داد که در این پنج سال تورم یک میلیون درصدی به تورم ۱۰۰ هزار درصدی رسید و کمی وضع اقتصادی کشور بهتر شد. به همین دلیل دوباره انتخابات برگزار شد و موگابه که گفته است وظیفه آسمانی برای اداره زیمبابوه دارد دوباره از امروز رئیس جمهور شد.

یعنی واقعا آدم حظ می کند از دیدن کشورهای مستقل شده آفریقا. ماه! مامان! ناز! گفتم مامان یاد همسر موگابه افتادم. آقای رابرت موگابه تا سال ۱۹۹۲ یک زن داشت که زنش سرطان گرفت و مرحوم شد. یک منشی هم داشت به اسم گریس ماروفو که طبیعتا از موگابه بچه دار شد، یعنی هم منشی مذکور شوهر داشت و هم موگابه زن داشت، ولی تاریخ نشان می دهد که بچه دار شدن آنها به این چرندیات ربطی ندارد. خانم گریس ماروفو که ۴۱ سال از موگابه کوچکتر است، زمانی که موگابه با او ازدواج کرد ۳۱ سال داشت و در زیمبابوه بخاطر خریدهای خارجی اش به گوچی گریس معروف است. یکی از خصوصیات موگابه این است که همیشه تورم کشورش دارد بالا می رود ولی همیشه در حال خنده است. خیلی جالب است. موگابه دیروز با ۶۱ درصد بر نخست وزیر خودش پیروز شد و با وجود اینکه ۹۱ سال دارد قصد دارد به سیاستهای مارکسیستی خودش ادامه دهد. زیمبابوه قبل از اینکه به استقلال برسد، سالانه هشت میلیارد دلار تولید ناخالص ملی، رشد اقتصادی ۱۴ درصدی و تورم ۷ درصدی داشت. در حال حاضر زیمبابوه دو میلیارد دلار تولید ناخالص ملی دارد، رشد اقتصادی آن منفی ۳۶ درصد است، نرخ تورم ۲۳۱ میلیون درصد و نرخ بیکاری در آن ۹۴ درصد است. در چنین کشوری آدم اگر رئیس جمهور نباشد سرپیری چطور می تواند خرج زن و بچه اش را دربیاورد و ضمنا به مارکسیسم هم وفادار باشد؟

  • mahmood farzin

ترکاندید

۱۲
مرداد

فرمانده گردان های عاشورای قم پس از حمله گروهی از اعضای این گردان به سخنرانی علی لاریجانی٬ پیامکی با این عنوان برای آن ها ارسال کرده است: «خدا قوت برادر، امروز ترکاندید٬ اجرکم عند الله»


این مطلب در گزارش محرمانه کمیته تحقیق مجلس از «غائله ۲۲ بهمن قم» که بخش هایی از آن در هفته نامه «۹ دی» منتشر شده٬ آمده است.حمید رسایی نماینده مخالف قرائت این گزارش در مجلس که همانند سایر نمایندگان خلاصه ای از گزارش را در اختیار داشته٬ بخش هایی از آن را در نشریه تحت مدیریتش منتشر کرده است.

  • mahmood farzin

هم‌زمان با ۷۳ سالگی محمود دولت‌آبادی، تعدادی از کتاب‌های این نویسنده پس از سال‌ها دوباره به بازار کتاب می‌آیند اما در این میان بازهم از «کلنل» و «طریق بسمل شدن» خبری نیست! فرید مرادی ویراستار انتشارات نگاه، با اعلام این خبر به «ایسنا» گفت: «تا روز شنبه ۱۲ مردادماه، چاپ تازهٔ ده عنوان از کتاب‌های محمود دولت‌آبادی که سال‌هاست منتشر نشده‌اند، به بازار کتاب عرضه می‌شود. این کتاب‌ها در قالب مجموعهٔ «کارنامهٔ سپنج» ۱۰ عنوان رمان و داستان بلند هستند که عبارت‌اند از: سفر، دیدار بلوچ، باشبیرو، گاواره‌بان، گلدسته و سایه‌ها، از خم چمبر، بیابانی و هجرت، عقیل عقیل، آوسنه بابا سبحان، ادبار و آینه. این داستان‌ها در فاصله سال‌های ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۳ نوشته شده‌اند. درواقع این مجموعه دربرگیرندهٔ آثاری است که دورهٔ اولیهٔ فعالیت‌ ادبی این نویسنده و سپس رشد و تکوین آثار او را تا سال ۱۳۵۳ شامل می‌شود. همچنین رمان ۱۰ جلدی «کلیدر» (در پنج مجلد) که از سوی انتشارات فرهنگ معاصر منتشر می‌شود، تا کنون بیش از ۲۰ بار تجدید چاپ شده و در بازار کتاب موجود است.»


اما رمان «طریق بسمل شدن» با موضوع جنگ هشت‌سالهٔ ایران و عراق و «زوال کلنل» دربارهٔ تاریخ معاصر ایران که از مهرماه سال ۸۷ در انتظار دریافت مجوز نشر هستند، تاکنون موفق به گرفتن پروانه چاپ نشده‌اند؛ این در حالی است که «زوال کلنل» تا کنون به زبان‌های مختلف از جمله انگلیسی و آلمانی ترجمه شده و نامزد جایزهٔ بوکر آسیا و همچنین جایزهٔ بهترین کتاب داستانی ترجمه در آمریکا بود. آخرین کتاب‌های منتشرشدهٔ دولت‌آبادی، «نون نوشتن» و «آنِ دیگران» هستند که آثاری غیرداستانی و شامل مجموعه‌ای از یادداشت‌های او هستند. دولت‌آبادی دهم مردادماه سال ۱۳۱۹ در «دولت آباد» سبزوار متولد شد و در نوجوانی به تهران آمد. او ابتدا به تئا‌تر روی آورد، اما پس از مدتی تئا‌تر را به کلی کنار گذاشت و وقت خود را یک‌سره صرف نوشتن داستان کرد و در این‌باره گفت: «من در ادبیات نبردی را آغاز کرده‌‏ام، که از آن باید پیروز بیرون بیایم.» دولت‌آبادی اولین داستان خود را با عنوان «ته ‌شب» در سال ۱۳۴۱ منتشر کرد و «لایه‌های بیابانی»، «اوسنهٔ باباسبحان»، «ققنوس»، «ادبار»، «پای گلدستهٔ امامزاده»، «هجرت سلیمان»، «سفر»، ‌ «گاواره‌بان»، «عقیل عقیل»، «آهوی بخت من گزل»، «کارنامهٔ سپنج»، «باشبیرو»، «تنگنا»، «دیدار بلوچ»، «جای خالی سلوچ»، «روزگار سپری‌شدهٔ مردم سالخورده»، «کلیدر»، «سلوک»، «روز و شب یوسف»، «آن مادیان سرخ‌یال»، «نون نوشتن» و «آن دیگران» دیگر آثار منتشرشدهٔ او هستند.

  • mahmood farzin