مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند. نه ابرو درهم میکشد، نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایه بان دیگران است. (شاملو)

۱۷ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

برزخ

۳۱
شهریور



دارم حس می کنم؛کم کم

که این دنیا چقدر پوچه

یه عمرِه؛ که نفهمیدم

چقدر بن بستِ این کوچه

***

تو این برزخ ؛نمی دونم

کجا رفته م که برگردم

بهشت از آن من می شد

اگه توبه نمی کردم

***

چقدر خوشبختم این روزا

که دنیام تیره و تاره

مِثِ گنجشکی می مونم

که رویای قفس داره

***

من این روزا مث خاری

تو چشمای خودم مونده م

یه نعش سرد و بی روحم

رو دستای خودم مونده م

***

گرفتار کدوم نفرین

گرفتار کدوم آهم؟

که صدها ساله تنهامُ

هنـــوزم ؛اوّل راهــم

***

همیشه فصل بی برگی

سراغ ما رو می گیره

تمام فصل ها اینجا

فقط پاییــــــز دلگیره

شهریور1392
  • mahmood farzin

موسیقی؛هنر مغموم سرزمین من بار دیگر مهمان جانهای تشنه ی مردم شهرمان شد.بار دیگر به همت هنر مندان صدای سازها هم گوش مردم را پُر کرد و هم چشمهایی را که باید باز کرد. اکنون فقط استقبال پرشور مردم نیست که حدیث هر یک از برنامه های امسال موسیقی شهر است و تنها مدیران پر مدعای فرهنگ شهرنیستند که شرمنده ی این مردان هنر موسیقی هستندمدیرانی که  امیر الامرایشان در قحطی بازار هنر که خودش یکی ازمسببان آن بوده از اقتصاد هنر سخن رانده بود.البته او نگفت رابطه ی صندلی های خالی سالن اداره ارشاد شهر و هنرمندان موسیقی که هیچوقت برنامه هایشان را باهمکاری ارشادشهر برگزار نمی کنند و اقتصاد هنر چیست؟.گلایه های احمد رضا جعفری فرد(و دوستانش که با هزینه های شخصی وبدون چشمداشت مادّی این برنامه را اجراکردند )از این مدیران و مسئولین هم گمان نمیکنم راه به جایی ببرد مگر اینکه دستی از غیب برون آید و کاری بکند.

از اینها که بگذریم موسیقی ایرانی چون طفلی ست که هرگاه از دامان مادر دور میشود با بی مهری و شماتت بیگانگان و مدعیان بی هنر روبرو ست.این امر در شهری با پس زمینه های قرهنگی و اجتماعی و سیاسی چون آران و بیدگل ؛موسیقی را  در تنگنایی دو چندان قرار داده بود ولی اکنون عبور از گردنه ای خطرناک کاروان موسیقی شهر را ازپرتگاه نابودی نجات داده است..برنامه ی سه شنبه شب با وجودکاستی های که داشت در خور تحسین و دست مریزاد فراوان است .من به سهم خودم از همه ی کسانی که در فراهم شدن این ساعات خوش یاری رساندند سپاس فراوان دارم .مخصوصا از :احمدرضا جعفری فرد؛مهدی شکری؛جعفر عربیان, سعید رزاق پور ؛ناصر کامش ودیگرهنرمندان نوازنده در این برنامه و سپاس ویژه از آقای نوذریان مسئول کانون شهیدعربیان.


  • mahmood farzin

صادق آیینه وند در گفتگو با خبر آنلاین:

ابوعلی سینا هم نماز نمی‌خواند.

نماز و روزه ملاک و معیار مذهبی بودن یا نبودن اشخاص نیست.(متن این گفتگو)


  • mahmood farzin

فلاش بک

۲۵
شهریور

اینک آخرالزمان، فرانسیس فورد کاپولا، 1979

کورتز (مارلون براندو): 

تو هیچ‌تو هیچ‌وقت  درست و حسابی به آزادی واقعی فکر کردی‌؟ آزادی از عقاید دیگران، آزادی از عقاید خودت؟


  • mahmood farzin

نعیما و شیرین

۲۵
شهریور


این روزها در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها نام دو دختر ایرانی بیش از بقیه به چشم می آید. یکی شیرین گرامی است، همان که می خواهد با حجاب کامل اسلامی  در رقابت‌های بین‌المللی سه‌گانه لندن به ۸۵۰۰ ورزشکار از ۸۳ کشور جهان بپیوندد و پرچم ایران را در هاید پارک لندن به اهتزار در آورد. دیگری نعیما طاهری نتیجه آیت الله خمینی است که برای مادرش افتخار است دختری که به گفته نعیمه اشراقی در کلاسها‌های تفسیر قران شرکت می کرده اینک با پوششی در تورنتوی کانادا جایزه خود را دریافت می کند که برخی ناچار شده اند با فتوشاپ قدری روسری کوچک او را جلوتر آورند و  شلوار تنگ ساپورتی او را با یک دامن کوتاه بپوشانند تا مشکل شرعی! آن را تا حدی حل کنند. 

مساله زنان و پوشش آنها برای کسانی که با تاریخ ایران آشنایی دارند مساله جدیدی نیست. چه آنها که می خواهند مدرنیته را وارد کنند قبل از هر چیزی به سراغ لباس و پوشش زن می روند چه آنها که می خواهند مدینه اسلامی داشته باشند و مروج فرهنگ مسلمانی پیش از هر تحولی پوشش و موی زن ایرانی را هدف قرار می دهند .بیش از سی سال تلاش حاکمان ما با داشتن همه ابزارهای رسانه ای، آموزش و پرورش، دانشگاه ها، کنترل مراکز عمومی، تفریحی و روزشی  به همان اندازه در محجبه کردن زنان به همان اندازه موفق بود که قانون کشف حجاب رضاشاه در بی‌حجاب کردن زنان. نه قانون اجباری پوشش متحدالشکل جواب داد و نه سیاست‌های تنبیتهی و تشویقی نظام برای ارائه یک حجاب برتر.

نعیما طاهری دختر جوانی است که در مدارس جمهوری اسلامی درس خوانده و پرورده دو خاندان روحانی برجسته و باسابقه در ایران است که سالها برای برپایی نظام اسلامی تلاش کرده اند. اما گویی نعیما هم مثل خیلی دیگر از دخترهای این مروز و بوم الگوی زیست خود را برگزیده و یا برای گریز از همه فشاری که بخاطر نوه و نتیجه آیت الله بودن به او تحمیل کرده یا برای تجربه دنیایی دیگر، ساکن کشوری شده که زن آزاد است تا پوشش و لباس خود را برگزیند. نعیما هم انتخاب خود را کرده است.  اما حتی هزاران کیلومتر دور بودن هم باز او را از داوری در مورد ظاهرش در امان نگه نداشته و این روزها خیلی‌ها با شگفتی نتیجه بینانگذار جمهوری اسلامی را نگاه می کنند و از خود می پرسند پس تاثیر این همه سخت گیری و  قانون و گشت ارشاد و .... چه بوده که نتیجه آیت الله خمینی و نوه آیت الله طاهری اصفهانی اینگونه در ملا عام ظاهر می شود.

شیرین که دختر آزادی است که هر چه می خواهد می پوشد و هر کجا می خواهد می رود . در خیابان خنده اش جرم نیست و کسی رفت و آمد او را کنترل نمی کند.  مثل خیلی از دخترهای دیگر انگلستان در مدرسه و کالج و دانشگاه مختلط درس خوانده و هیچگاه با لباس اسلامی به استخر شنا نرفته و برای دوچرخه سواری خودش را محدود به پوشش خاصی نکرده و می داند که دویدن و شنا کردن و دوچرخه سواری با حجاب کامل اسلامی چه مشقتی می تواند داشته باشد اما برای اینکه نام کشورش را در هاید پارک لندن در کنار نام ۸۳ کشور دیگر قرار دهد، می گوید که با حجاب کامل که بدن او را از سر تا پا می‌پوشاند ظاهر خواهد شد تا تمامی خواسته‌های ایران در این زمینه محقق شود.

اما سوال این است:آیا سیاستگذاران فرهنگی و سیاسی این مرز و بوم از تصمیم شیرین و نعیما درس خواهند گرفت؟

پی نوشت:     عکسهای شیرین گرامی در مسابقات سه گانه لندن:اینحا

  • mahmood farzin

من ایرانی‌ام :

 عادت دارم فیلم سینمایی را مجانی کپی کنم و ببینم اما فیلم خصوصی زهرا را بخرم و ببینم.
عادت دارم با ولع گلشیفته را تماشا کنم و بعد حکم بدهم که او به اخلاق پایبند نبوده است.
عادت دارم عکس میهمانی بازیگران را سِیو کنم. عکس خودم را پاک کنم تا پخش نشود،
عادت دارم پرده ضخیم به پنجره بیاویزم تا سایه‌ام را برای تماشای پنجره‌های بی‌پرده نشان ندهد.
عادت دارم قضاوت کنم. قضاوت این‌که هر که رژ زد، هر که مویش بیرون بود، هر که لباسش باز بود، بی‌اخلاق است. قضاوت این‌که ناموس من حق ندارد هر طور می‌خواهد بگردد. اما هر کسی هر طور من خواستم نگردید، بی‌فرهنگ و دگم است.
عادت دارم چشم خود را پاک بدانم و به هر حریمی ورود کنم، اما همه چشم‌ناپاکان را از حریم خصوصی‌ام دور نگه دارم.
عادت دارم به همه بخندم و این نشانه روشنفکری من است. اما هر که به من بخندد آدم بی‌شعوری است که حدود اخلاق و حقوق شهروندی را رعایت نکرده است.
عادت دارم عکس همه را دست به دست کنم. اما پرهیز می‌دهم که دست اطرافیانم در عکسی که منتشر می‌کنند معلوم باشد.
من ایرانی ام:

من عادت دارم هر کسی را به خاطر چیزی دیگر قضاوت کنم.
من همانم که کسانی را که دختری را به خاطر دوچرخه‌سواری و پوشش قضاوت می‌کردند، دگم می‌نامیدم. حالا همانم که حق خصوصی تو را قضاوت می‌کنم و به تو می‌خندم.
من ایرانی‌ام. خط کشم. معیارم.
من ایرانی‌ام. کار دیگری از دستم برنمی‌آید. باید کسی را تخریب کنم تا خیال کنم آبادم. باید حال کسی را بد کنم تا حالم خوب شود. امیدوارم امشب حال تو خیلی بد باشد تا من شب با خیال راحت بخوابم.
من ایرانی‌ام، هنوز بزرگ نشده‌ام.
ایرانی‌ام، دست خودم نیست، پوزش می‌خواهم.

پوریا عالمی


  • mahmood farzin

فیس بوک

۲۱
شهریور

روزنامه بهـــار:حضور در فیس‌بوک جرم نیست.
با در نظر گرفتن انتصابات دیروز هیات دولت، معصومه ابتکار معاون محیط‌زیست و محمد‌جواد ظریف وزیر امور خارجه از مدت‌ها پیش از عضویت در این دولت، عضو این شبکه اجتماعی بودند و اسحاق جهانگیری معاون اول، بیژن زنگنه وزیر نفت و مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه نیز صفحاتی در فیس‌بوک راه‌اندازی کردند. صفحات این عده از اعضای دولت در فیس‌بوک و توییتر توسط خودشان اداره می‌شود. در حالی که شنیده می‌شود علی جنتی وزیر ارشاد، مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری و رحمانی‌فضلی وزیر کشور نیز به‌تازگی به این شبکه اجتماعی پیوسته‌اند.

این هم یکی از دوستان فیس بوکی من:


  • mahmood farzin

«باران که می‌بارد، همه پرنده‌ها به دنبال سر پناهند؛ اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرها پرواز می‌کند. به قول فریدون مشیری: انگار این نگاه ماست که رنگ دگر دهد به جهان و تفاوت را خلق می‌کند! نه؟»

    همه‌ی خبرهایی که از سوریه امروز، به ویژه مناطق جنگ‌زده‌ای چون حلب می‌رسد، حاکی از غم و ترس و ویرانی و خون و اشک و ... است. نگارنده به یاد دارد چند سال پیش، وقتی همکارش، آقای دکتر حسن روحی‌پور از شرکت در یک اجلاس بین‌المللی مربوط به کنوانسیون جهانی مقابله با بیابان‌زایی -UNCCD- در شهر حلب برگشته بود، از نظم، زیبایی، هوای پاک، چیدمان مبلمان شهری و اصالت این سکونتگاه تاریخی سرزمین شام با چه شور و شوقی سخن می‌گفت. امروز امّا به دشواری بتوان باور کرد تصاویر منتشر شده از حلب، حکایت از همان عروس زیبای دیروز در بین سواحل مدیترانه‌ی خاوری و کرانه‌های باختری سرشاخه‌ی پرآب رودخانه‌ی فرات دارد.

آب تنی کردن کودکان حلب در میان جنگ و خون - عکس از حمید خطیب

    با این وجود، اخیراً خبرگزاری رویتر، دو عکس از این شهر جنگ‌زده منتشر کرده است که حاوی یک حقیقت شگفت‌انگیز است!  عکاس تصویر نخست حمید خطیب است که آب تنی کردن کودکان سوری را در یک چاله‌ی خیابانی در محله الشعار حلب نشان می‌دهد؛ جایی که احتمالاً در اثر برخورد یک خمپاره، لوله‌ی آب ترکیده و چنین منظره‌ای را آفریده و کودکان هم در گرمای تابستان و بدون وجود استخر، این چالش و تهدید را به یک فرصت بدل ساخته‌اند!

ساختمانی ویران و دیش هایی آباد - عکس از مظفر سلمان

    عکاس تصویر دوم هم مظفر سلمان است که ساختمانی نیمه ویران را در منطقه جبل در حلب به تصویر کشیده که یک دوچرخه‌ی بچگانه بر روی دیواری که پر از آثار اصابت گلوله و خمپاره است، تقریباً سالم آویزان است و جالب‌تر، دیش‌های ماهواره‌ای متعدد بر پشت بام این منزل است که برخی از آنها هنوز پای کار هستند! نه؟
    نظر شما چیست؟ چرا آن کودکان سوری، لذت لحظه‌ای آب‌تنی کردن در میان نفیر گلوله و خون را همچنان ترجیح می‌دهند به رفتن در پناهگاهی امن؟ و چرا صاحبان آن خانه‌ی آسیب دیده از صدها گلوله و خمپاره، هنوز می‌خواهند بدانند که در دنیا چه خبر است؟!
من که یاد ضرب‌المثلی اسپانیایی افتادم که می‌گوید:  اگر خانه‌ات آتش گرفت، خود را با آن گرم کن

   از:وبلاگ مهار بیابانزایی(محمد رضا درویش)


  • mahmood farzin


عکس استاد شجریان در:کنفرانس خبری کارگاه سنتور و سازهای ابداعی در خانه موسیقی.

عکس از:  آرش آشوری نیا - http://www.kosuf.com/

شجریان: انتشار موسیقی باید آزاد باشد(روزنامه بهـــار)

  • mahmood farzin

جمعه ها

۱۸
شهریور

نهم شهریور روز در گذشت فرهاد مهراد بود.مطلبی در باره ی فرهاد  نوشتم امّاآنچه می خواستم نشد.و ناچار به همین ترانه جمعه ی شهیار قنبری اکتفا میکنم.

نفس‌ام در نمی‌آد، جمعه‌ها سر نمی‌آد!
کاش می‌بستم چشامو، این ازم بر نمی‌آد!

داره از ابر سیا خون می‌چکه!
جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه!

عمر جمعه به هزار سال می‌رسه،
جمعه‌ها غم دیگه بی‌داد می‌کنه،
آدم از دست خودش خسته می‌شه،
با لبای بسته فریاد می‌کنه:

داره از ابر سیا خون می‌چکه!
جمعه‌ها خون جای بارون می‌چکه!

دانلود ترانه جمعه با صدای فرهاد

  • mahmood farzin