مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

ناله سرکن...

مرغ سحــــــر

من خویشاوند هر انسانی هستم که خنجری در آستین پنهان نمیکند. نه ابرو درهم میکشد، نه لبخندش ترفند تجاوز به حق نان و سایه بان دیگران است. (شاملو)

۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

بیا، این هم راه افتاد، همین فقه هسته ای را کم داشتیم که آن هم از راه رسید. چند تن از مراجع را فعلا غنی سازی کردند تا فقه هسته ای زمین نماند و ملت شرعیات فقه هسته ای را خوب یاد بگیرند. فعلا اگر ابریشم تان روی آتش است و بچه تان هم روی گاز است، بگذارید کنار و اگر مسئله ای دارید بپرسید که این مراجع عظام لال از دنیا نروند.

مسئله یک: دختری هستم شانزده ساله، در زیرزمین خانه مان اورانیوم غنی می کنم، پسرخاله ام هم به من کمک می کند، اسم بچه را چی بگذاریم؟

جواب یک: احوط آن است که قبل از فعال شدن سانتریفیوژ پسرخاله تان عقد شرعی بجا بیاورید، و رضایت ولی شرط است.

مسئله دو: موقع تهیه کیک زرد، مواد اولیه آن را با پول حرام خریدم، آیا مصرف این کیک اشکال دارد؟

جواب دو: به مقدار پول حرام طلا بخرند و بفرستند ترکیه، تا پاک شود.

مسئله سه: خرید اورانیوم غنی شده برای بمب هسته ای از اهل کتاب چه حکمی دارد؟

جواب سه: بعد از خرید غسل کند، اول جناح راست، بعد جناح چپ، بعد هم جناح کارگزاران را آب بکشد، و تا یک هفته قبل از مصرف صدقه بدهد.

مسئله چهار: در هنگام مذاکره هسته ای با زن نامحرم اهل کتاب دست دادن چه حکمی دارد؟

جواب چهارم: اگر لباس او پوشیده باشد نگاه بدون ریبه کند ولی دست ندهد.

مسئله پنجم: اگر هنگام مذاکره هسته ای با زن نامحرم اهل کتاب نگاه به سینه او بیافتد حکمش چیست؟

جواب پنجم: اگر سایز سوتین نامحرم اهل کتاب 80 دی به بالا باشد، اصلا جایز نیست، اما اگر زیر 70 بی باشد، احوط آن است که بقصد ریبه نگاه نکند، ولی بای نحو کان دست نزند.

سئوالات بعدی را برای محل همایش بفرستید تا فتوای آن صادر شود.

سیدابراهیم نبوی


  • mahmood farzin


تصور دریافت سیمرغ توسط فیلمی که به گفته اصولگرایان "بیشتر به کنفرانس برلین شبیه است تا فیلم" چنان برای آنها ناممکن بود که کار به تهدید وزیر ارشاد، علی جنتی کشید. نصر‌الله پژمان‌فر با اعلام اینکه اخطارهای پیشین مجلس در مورد فیلم‌های "حامی فتنه" توسط دولت نادیده گرفته شده است افزود به دلیل بی توجهی دولت به این "تذکر مشفقانه"، به نظر می رسد که "مجلس باید از ابزار خودش در این باره استفاده کند"...

اگرچه فیلم در شهرستانها اساسا اجازه اکران نیافت، در بعضی از سینماهای تهران ازدحام مردم به حدی رسید که در سینما استقلال گارد ویژه اقدام به متفرق کردن مردم متقاضی تماشای این فیلم کردند...

  • mahmood farzin

دونده

۲۸
بهمن

دونده:

محصول سال۱۳۶۳ ؛بازیگران: مجید نیرومند، موسی ترکی‌زاده، علیرضا غلام‌زاده، علی پاسدارزاده، شیرزاد بشکال

کارگردان امیر نادری
نویسنده بهروز غریب پور

دانلود دونده امیر نادری - کافه فیلم


  • mahmood farzin

"اسلام ذاتا به سینما احتیاج ندارد. اگر اسلام ذاتا یا عرضا به سینما احتیاج داشت، حضرت حق، ملائکه مقرب و آقا رسول‌الله حتما فکری برای سینما می‌کردند و به نوعی به این حوزه وارد می‌شدند.

برای تعریف و کند و کاو در عنوان سینمای دینی باید در ابتدا به این سوال پاسخ دهیم که آیا همه چیز ما دینی است که خواهان سینمای دینی هستیم؟ آیا ما توانسته ایم همه چیز را دینی کنیم که محکم به واژه سینمای دینی چسبیده ایم؟....

حتم داشته باشید آمریکا به ما در هیچ شرایطی رحم نمی کند حتی اگر با این کشور صد در صد هم کنار بیاییم او بازهم به ما حمله ور خواهد شد. پس بیاییم با مطرح کردن حرف های اصلی سرمان را با عناوینی چون سینمای دینی گرم نکنیم. فقط این نکته را بدانید هر مخاطبی هر وقت خواهان دیدن سینمای دینی و اخلاقی باشد و فقط و فقط هم به این فیلم توجه کند آنگاه می توان از سینمای دینی حرف زد دیدگاهی که فعلا به هیچ عنوان امکان تحقق آن وجود ندارد.....امام خمینی(ره) می‌فرمود ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم، بر خلاف عده‌ای که از این حرف نتیجه می‌گیرند که امام تعرضی به سینما نداشته‌اند، من فکر می‌کنم او با بیان اینکه ما با فحشا مخالفیم اتفاقا به ذات سینما تعرض می‌کرد. حرف امام به این معنا است که اگر قلب ماهیت ممکن است، ما با سینما موافقیم.


  • mahmood farzin

سعید راد، سوپراستاری که درسینمای بعد ازانقلاب هم آثارِ درخشانی همچون "دندان مار" به جای گذاشت، در مراسم افتتاحیه جشنواره فیلم فجر گفت:

"این سن خیلی باشکوه است و من این مهربانی و بخشندگی را که در میان مسئولان می‌بینیم، خواهش می‌کنم با توجه به این امید ایجاد شده، به من اجازه بدهید که به عنوان یک بازیگر یادی داشته باشم از بزرگان بازیگری ایران آقایان بهروز وثوقی و محمدعلی فردین.چه بخواهیم و چه نخواهیم این‌ها ستون‌های بازیگری در سینمای ما هستند و محمدرضا فروتن، حامد بهداد و پولاد کیمیایی که الان در سالن هستند از روی دست آن‌ها مشق بازیگری کرده‌اند."

سالن هم به وجد آمد. چه اشتباهی. کجای کارید میهمانان محترم جشنواره؟ شما گوشتان به " پیام" نجات بخش هنر حسن روحانی باشد که بتوانید آشتان را بخورید و فیلم‌تان را بسازید.

 و شما آقای راد...قربونِ سبیل‌تان بروم، این چه کاری بود؟

رفته‌اید بالای سن این‌ حرف‌ها را زده‌اید که چه بشود؟ که فسادِ قبل از انقلاب‌تان را به آقایان یادآوری کنید؟

در مملکتِ اسلامی، آدم روی سن یادِ بهروز وثوقی و فردین می‌کند؟ علی جنتی و گنجِ قارون دو خطِ موازی هستند که هیچ‌وقت به هم نمی‌رسند، آن‌وقت شما در چشمِ ایشان زل زده‌اید و همچین حرف‌هایی زده‌اید؟

مگر یادتان رفته مردم به چه دلیل انقلاب کردند؟ دلیلِ اصلیِ انقلابِ مردم بهروز وثوقی و محمد علی فردین بود، مردم انقلاب کردند تا از شرِ این دو فردِ فاسد رها شوند، کلِ داستانِ انقلاب این بود، شما با این حرف‌تان آرمان‌های انقلاب را زیرِ سوال برده‌اید.

فرموده‌اید: "سوپراستارهای حالِ حاضرِ ایران از روی دستِ این دو نفر مشق کرده‌اند".

خب به فکرِ آبروی خود نیستید، چرا آبروی آن‌ها را می‌برید؟ آخر بهروز وثوقی مگر بازیگری می‌کرد؟ بهروز وثوقی فحشا می‌کرد.

قیصر و گوزن‌ها هم شد فیلم؟ فیلم یعنی آثارِ جمال شورجه، آثار فرج‌اله سلحشور، اخراجی‌ها را دیده‌اید؟ به جد اثرِ فاخری بود، دریغ از ذره‌ای ابتذال و فساد.

به قولِ آقای کوشکی یک‌هو خانم گوگوش را هم برای مراسم اختتامیه دعوت می‌کردید...واللا... چرا خجالت می‌کشید؟ یک‌هو یادی هم از پرویز صیاد می‌کردید.

یا مثلاً ناصر تقوایی را به فیلم‌سازی دعوت می‌کردید، سوسن تسلیمی را به بازگشت و ادامه‌ی فعالیتِ هنری دعوت می‌کردید. اصلاً یک‌هو آدامس می‌خوردید و سینما هم می‌رفتید.

فقط من یک‌چیزی را این وسط نفهمیدم، سینمای قبل از انقلاب فاحشه‌خانه و منبعِ فساد بود، دورانِ اصلاحات هم که خودِ فحشا بود و چندی پیش آقای سلحشور سینمایِ حالِ حاضر را هم به فاحشه‌خانه تشبیه کردند. پس کلاً سینما فاحشه‌خانه‌است دیگر؟

فقط نمی‌دانم چرا وقتی که از سوپراستارهای فاحشه‌خانه‌ی قبلی یاد شد مردم همه دست زدند، پس یحتمل همه‌ی مردمی که آن پایین نشسته بودند نعوذبالله فاحشه‌دوست بودند دیگر؟

مردم برای ورود به فاحشه‌خانه‌های قبلی حاضر بودند پولِ بلیت پرداخت کنند و در صف‌های طولانی بایستند، ولی برای فاحشه‌‌خانه‌ی "نفتی" فعلیِ شما فقط در صورتی که بلیتش رایگان باشد حاضرند در صف بایستند، در واقع آن‌زمان مردم با سینما آشتی‌تر بودند و هر چه این سینما به آرمان‌های شما نزدیک‌تر شد مردم هم قهرتر شدند.

این ملت درست بشو نیستند، شما چرا الکی انقدر خودتان را خسته می‌کنید؟ این ملت را با فحشایِ شریفِ خودشان راحت بگذارید.

کیومرث مرزبان

  • mahmood farzin


عزت الله ضرغامی مدیر رادیو و تلویزیون دولتی در مقامی نیست که بتواند مانع از پخش زنده‌ مصاحبه‌ رئیس دولت شود یا آن را به تاخیر بیندازد یا مصاحبه‌کننده‌ای را به وی تحمیل کند. حتی اگر اختلاف بر سر میزبان مصاحبه باشد ضرغامی در مقامی نیست که بتواند با رئیس دولت گلاویز شود. این اخلال در برنامه یقینا ازجای دیگری آب می خورد.

پی نوشت:عذرخواهی رییس‌جمهور از مردم

  • mahmood farzin
این مردم نازنین


به نظر می‌رسد چیزی در تصاویر خبری از ایران وجود دارد که حیرت همه را برانگیخته. این حیرت مدام در کلام منتقدان و ناظران بزرگ‌تر می‌شود. سه تصویر به مثابه سه سند برای اثبات عجیب بودن مردم را ببینیم. تصویر اول مربوط به یک حادثه آتش‌سوزی است. دو زن در قاب پنجره کارگاه تولیدی پوشاک دیده می‌شوند. شهادت مسوولان سازمان آتش‌نشانی در تلویزیون می‌گفت در این حادثه حتی یک نخ قرقره هم نسوخت. اما دو زن مقابل چشم ماموران و مردم از هراس آتش خود را نه روی تشک نجات غایب که روی زمین آسفالت پرت کردند. روی پوست کشیده شده بر استخوان‌های لهیده آنها یک تاول هم وجود نداشت. یکی برای پیگیری حقوق معوقه‌اش، دیگری سر کار هر روزه‌اش آنجا بود. تلویحا گفته شد که ریسک بی‌مورد و حساب‌نشده عامل اصلی مرگ دو زنی بود که حکایت ترددشان در آن ساختمان حکایت پر پیچ و خمی نیست. سر راست حکایت شغل آنها می‌شود این: 8 تا 10 ساعت کار در ازای 300 تا 500 هزارتومان دستمزد. والسلام. آنها اگر زنده بودند ممکن بود با این درآمد در عکس سوم هم وجود داشته باشند.

تصویر دوم چند روز بعد ثبت شد. صف طویل و شلوغ مقابل سینماها در روز «سلام سینما»، تصویری بود از مردمی که در شرایط عادی یک سینماروی خانوادگی برایشان حدود 50 هزار تومان آب می‌خورد. دقیقا قرار بود همان‌هایی که به خاطر هزینه سینما با سالن‌ها قهر کرده بودند به سینما بروند، اما گویا سلام آنها هم چندان به مذاق‌مان خوش نیامد. تصویر آخر تلخ‌تر از همه اینهاست. سبد کالای رایگان توزیع شد و تصویر سوم را ساخت. مردمی که با درآمدهای زیر 500 هزارتومانی‌شان محق دریافت این تشخیص داده شدند، در هوای زیر 5درجه انتظار کشیدند، دست‌هایشان را دراز کردند برای آنچه گفته شده بود حق‌شان است.


عکس‌ها پخش شد و دو کلیدواژه شبکه به شبکه و دهان به دهان چرخید: گداپرور، بی‌فرهنگ. فرض کنیم مردم در هر کدام از این تصاویر فرهنگ و شیوه عمل مقبول مسوولان را داشتند. رفتار درست در مقابل این شیوه عمل و این شیوه توزیع «حق» چیست. از یک طرف می‌گوییم «این حق شما است که از خدمات ایمنی رایگان استفاده کنید. این حق شما است که حتی اگر پول کافی ندارید باز هم به سینما بروید. این حق شما است که به جای پول نقد تورم‌زا (که دست‌کم محترمانه به حساب‌تان واریز می‌شد) کالای رایگان دریافت کنید». انتظارمان این است که مردم صف بلند را می‌دیدند و می‌گفتند: «اگر هم نوبت به حق ما نرسید اشکالی ندارد، ما تشکر کرده و صف را با دست خالی و جیب از پیش خالی‌مان ترک می‌کنیم». این فرهنگ و رفتار مقبولی بود که انتظار داریم؟

ما مردم عجیبی نیستیم. اقشار کم‌درآمد ما طماع‌تر و بی‌فرهنگ‌تر از طبقات بالادستی‌هایشان نیستند. شیوه تعیین حق و توزیع حق ما است که این تصاویر حیرت‌انگیز و تلخ را ساخته. دستی که این صف‌ها را ساخت در قاب هیچ عکسی ثبت نشد، اگرنه این مردم نازنین وسط سیبل اتهام بی‌فرهنگ یا صاحب فرهنگ «مفت باشد، هر چه باشد» نبودند.
الناز انصاری

  • mahmood farzin

هم کیشان

۱۸
بهمن


ازجمع مهمانانی که در خانه ی دوست خوبم حسین جندقیان به بهانه جشن سده  آمده بودند من آخرین نفر بودم که نیمی از برنامه را هم بدین دلیل از دست دادم.شوق دیدن چهره های دوستان ؛ سردی هوا و سستی و کرختی  خودم و بهانه های معمول و غیر معمولی که می توانستند از رفتن به جلسه منصرفم کنند را به کنار زد و با تاخیر به جمع دوستان رسیدم.دوستانی که اکثرشان دغدغه های مشترکی در ذهن دارند.در طول برنامه چهره ها را یکایک برانداز میکردم  یقین دارم که آنها هم به شوق دیدار هم و همان زمینه های ذهنی همگونششان آنجا بودند امّا.....

خستگی و تشویش و نگرانی موجود در صورتها نیز از مشترکات آنها بود.گویی که همه خود را چراغبانان چراغی می دانستند که روشنایی اش در گرو شب بیداری  و پاسبانی ودلسوزی است .شاید این آشفتگی و دلواپسی در چهره ی جوانتر ها پنهان تر بود امّا انانکه مانند من گردنه ی چهارمین دهه عمر را طی کرده اند و یا بزودی طی می کنند نمی توانند اینگونه نباشند نسلی که دیگر چیزی برای خود نمی خواهد وچیزی هم برای خود کسب نکرده و همه دلخوشی اش سپردن امانتی ست به دست فرزندان خویش به نام  راه و رسم زندگی در پرتو فرهنگ و هنر.جماعتی که خسته اند و زخم خورده ونامهربانی روز و روزگار چشیده و دل نگرانند و البته نا امید نیستند و اتفاقا امید را هم علاوه بر همه ی اندوخته های ناپیدایشان به نسل بعد از خود هدیه می کنند.این برداشت من از جمع شنبه شب دوستان اگرچه تا حدودی مشمول منطق کافر همه را به کیش خود پندارد می شود ولی چندان با حقیقت بیگانه نیست.

امید که این چراغ همیشه روشن و پر فروغ باقی بماند.
  • mahmood farzin


پر کردن آنتن یک شبکه تلویزیونی کار چندان سختی نیست اما چگونه پر کردن آن  بسیار سخت است، شاید بهتر باشد به جای این همه تجلیل و مدح و ثنایی که چندی پیش تلویزیون در ستایش خود و در قالب سومین جشنواره تلویزیونی جام جم به راه انداخت، کمی هم در وضعیت اسفبار مجموعه‌های نمایشی تلویزیون تجدیدنظر شود تا آوای باران‌های بعدی دست‌کم رد و نشان خفیفی از بارندگی و طراوت داشته باشند.نه مانند آوای باران که توهین آشکار به شعور بیننده است.

  • mahmood farzin